اخیراً از نبود نظارت بر مراکز و پایگاههای بهداشت حاشیه شهر مشهد گفتیم و نوشتیم که علاوه بر نبود حداقل استانداردهای لازم بهداشتی در ساختمان این پایگاهها و مراکز، به دلیل نبود نظارت و پشتیبانی و حمایت دانشگاه علوم پزشکی مشهد، پیمانکاران مجری طرح تحول سلامت به لحاظ پرداخت حقوق و مزایا در حق پرستاران، ماماها و بهداشتکاران شاغل در این طرح اجحاف میکنند.
این افراد که به دلیل قراردادهای کوتاهمدت و یکطرفه از بسیاری از حقوق و مزایای بحق خود محروم شدهاند، ناچار به ارائه خدمات به مراجعان در بدترین شرایط محیطی و روحی روانی هستند. افرادی که باید براساس طرح تحول سلامت، حافظ جان و سلامتی ساکنان حاشیه شهر باشند، خود دچار انواع استرس و ناامنی شغلی و آلودگی محیط کارشان هستند.
هرچند مسئول روابط عمومی دانشگاه اذعان داشت درصورت اعلام شکایت، به تخلف پیمانکاران، رسیدگی و در راستای احقاق حق کارکنان اقدام میشود، اما شنیدهها حاکی از بیتفاوتی مسئولان دانشگاه در این حوزه است؛ کما اینکه پیمانکار قبلی طرح تحول سلامت در حاشیه شهر مشهد، پیش از تسویه بدهیاش، از کارکنان امضا گرفت و در پایان هم بخشی از حقوق و مزایای افراد را به حساب آنان واریز نکرده کار را به پیمانکار بعدی سپرد.
اما شاید بدترین یادگاری که پیمانکاران قبلی به ارث گذاشتند، ساختمانهای نامناسب و غیراستاندارد مراکز و پایگاههای بهداشت در حاشیه شهر مشهد باشد که آنها با هدف کاستن از بار مالی و افزودن به سود قراردادشان با دانشگاه علوم پزشکی، با کلی جستوجو در محلات مختلف، ارزانترینها را پیدا کرده بودند.
مشکل دیگری که در این حوزه وجود دارد، الزام شاغلان طرح تحول سلامت (به تبع سایر شاغلان حوزه درمان) به گذراندن دورههای مختلف به اصطلاح آموزشی به منظور کسب امتیازهای مقرر در آییننامهها و دستورعملهای وزارتی و یا سازمان نظام پزشکی است که نه تنها هیچ بار علمی دربر ندارد بلکه هزینههای زیادی را به آنان تحمیل کرده و گاه مجبورند بخش قابل توجهی از حقوقشان را صرف رفتن به همایش و کلاسهای آموزشی کنند. تردیدی نیست که همایش و یا دورههای چند ساعته، استادان و شاگردانی نابغه میخواهد تا در این فرصت اندک بتوان آموزش کاربردی داد و یاد گرفت.
به این مشکل باید مورد قابل تأمل دیگری را هم اضافه کرد؛ دورههایی مثل آموزش تکنیکهای هیپنوتیزم در درمان نازایی و زایمان بدون درد یا درمان بیماریهای سختدرمان با طب سوزنی و امثال آن. نکته عجیب اینکه بیشتر این کلاس ها
و همایشها را دانشگاه یا نظام پزشکی کارگردانی و برگزار میکنند و دانشجویان برای همین چند ساعت گوش کردن به سخنرانی استادان و گرفتن چند امتیاز مربوط، باید صدها هزار تومان پول بدهند که با هیچ تعرفه آموزشی همخوانی ندارد و مشابه آن را فقط میتوان در شیوه کار استادان تلگرامی و اینستاگرامی پیدا کرد.
اینکه این دورهها معمولاً و عمدتاً هیچ دستاورد کاربردی برای درمان بیماران ندارد و تنها ضرر مالی به شرکتکنندگان تحمیل میکند، یک طرف قضیه است، اما مهم تر از آن، اتفاقی است که پس از آن شاهدش هستیم. برخی افراد پس از گرفتن مدرک حضور در این دورهها، با تبلیغات، خود را متخصص اعلام کرده و به طور مثال با عنوان فریبنده هیپنوتیزم و سوزندرمانی، به دنبال جذب مشتری و جبران چندین برابری هزینهای که در این راه کردهاند، برمی آیند و حاصل کار، آسیبی است که به مراجعان وارد میشود و خطری که جان و سلامتی افراد جامعه را تهدید میکند.
انتظار میرود مسئولان دستگاههای مربوط و متولیان سلامت جامعه، با این نگاه که بخش زیادی از بار بزرگ سلامت جامعه بر دوش همین کارکنان پایگاههای بهداشت است، ضمن بازنگری در آییننامههای موجود، افراد زیرمجموعه خود را از پرستاران و ماماها گرفته تا دیگرانی که ملزم و ناچار به گذراندن چنین دورههای به اصطلاح بازآموزی هستند، از این تکلیف غیرمنطقی برهانند و اگر الزام قانونی وجود دارد، با دقت و درایت بیشتری عنوان و استاد دوره، کلاس و همایشهای آموزشی و علمی را انتخاب کنند.
منبع: روزنامه قدس
انتهای پیام/
نظر شما